محل لوگو

شناخت خداوند و فلسفه وجو خدا از ديدگاه علامه طبابائي


شناخت خداوند و فلسفه وجو خدا از ديدگاه علامه طبابائي

نام فایل : شناخت خداوند و فلسفه وجو خدا از ديدگاه علامه طبابائي

فرمت : .doc

تعداد صفحه/اسلاید : 39

حجم : 307 کیلوبایت


مقدمه:
درد امروز بشر فقط مولود فقر صنعت و تكنولوژي نيست بلكه بيشتر نتيجه كمبود معنويت و اخلاق و فرهنگ است. انساني كه سالهاست بر كره ماه قدم نهاده هنوز يك بار در قلب مهتابي و كرانه باورهاي فطري خويش خيمه نزده است. انسان روزگار ما با ابزارهاي پيشرفته و پيچيده اوج كهكشان ها و اقيانوس ها را رصد ميكند ولي در ميان امواج متراكم ظلمت برخاسته از كردار و رفتار ظالمانه خويشتن خويش را گم كرده است. بشر هر روز كف درياها و دل آسمان ها را با ابزارهاي قوي مي بيند و درمينوردد اما براي يك ساعت به عمق روح پهناور خويش نپرداخته و از خويش بيگانه شده است. نياز انسان فقط خوراك و پوشاك و تفريح و مسائل مادي نيست، عطش اين روح ناآرام و ماجراجو در تشنگي آب و جستجوي غذا و گشت و گذار زمين و آسمان خلاصه نمي

شود. آدمي زاد قرن حاضر «حيات طيبه» را با رفاه و «توسعه اقتصادي و صنعتي» اشتباه گرفته و در پي اقتصاد و لذت و رفاه بدون توجه به فرهنگ و عقيده و اخلاق، دويدن در پي سراب را تكرار ميكند ولي هر چه بيشتر مي دود دورتر، خسته تر و مأيوس تر و ناكام تر مي گردد. در اين ظلمت آباد كه مدعيان هدايت انسان، وي را در ميان گرد و غبار كوير جهل و نفاق و فقر و بيداد، سرگردان كرده اند، تشخيص آب از سراب و راه از بيراهه بسيار دشوار است. در اين «حيرت آباد انديشه ها» نسل جوان چگونه راه را پيدا كند و صراط سعادت را از جاده هاي منتهي به سوي پرتگاه و گردنههاي دزدادن فضيلت، باز شناسد؟ معرفت درست و نادرست را با كدام ميزان بسنجد و اخلاق و ادب را در كدام مكتب بياموزد؟ بدون شك بسياري از مذاهب و فلسفه ها و برنامه ها و سياست هاي فرهنگي، اجتماعي با پوشش واژه هاي «بين المللي» و «آزادي» و «حقوق بشر» و «دموكراسي» شكارگاه شيطان است و دامگاه طاغوت و كوير خشك و خشن و تاريك زندگي جوانان. انديشمندان فرزانه بسان خورشيدي فروزان گستره هستي را روشني مي بخشند و از درياي بصيرت خويش جرعه هاي معرفت در كام دانش پژوهان مي ريزند.
«سپيده سيادت»
احرام سپيد
روزهاي ماه «ذيحجة» 1321 قمري يكي پس از ديگري مي گذشت. و قلوب عشاق و ارادتمندان در هواي بيت الله الحرام «لبيك شوق» سر مي داد. ياد احرام و طواف، شوق عرفات و مني و شور مشعر و صفا عطش ديدار به دل ها داده بود. «ناگاه كعبة كرامت الهي زيبا چهره اي پريروي را در احرام سپيد نور در آغوش پدر و مادري مهربان و الهي نهاد. طفلي كه نور سيادت و بزرگواري بر سيماي بلورينش آينده اي روشن را خبر مي داد و نگاه زيباي او گاه رفيع و والايي را بيان مي كرد. نام او را «محمدحسين» نهادند و آن را به تبرك نام «جد و فرزند» ماية بركت و جاودانگي شمردند تا بار ديگر ستاره اي از اين خاندان در پهنه تاريخ درخشيده، تاريكي ضلالت را به روشني هدايت مبدل سازد. چرا كه خاندان محمدحسين، خانواده اي اصيل و افتخار آفرين بوده كه هماره بيرق «بزرگي» در دست داشته و شهر تبريز از نام آنان لبريز از شادي و شعف بوده است. «سراج الدين عبدالوهاب حسن حسين» جد معروف ايشان است كه در سمرقند پاي ميلاد بر هستي گذارده و چندي بعد به تبريز سفر كرد. وي قبل از ظهور دولت صفويه «شيخ الاسلام» آذربايجان بوده است. در سال 920 قمري كه نبرد خونين ميان دولت ايران و عثماني درگرفت وي به عنوان وساطت و خاموش كردن آتش جنگ، راهي دربار سلطان سليم گرديد و رسالت خود را انجام داد ولي به دستور سلطان سليم زنداني گرديد و پس از مرگ وي به دستور فرزندش سلطان سليمان با كمال عزت و احترام از زندان آزاد گرديد. ايشان پس از مدتي كوتاه در سال 937 قمري در آنجا درگذشت و در جوار قبر ابو ايوب انصاري به خاك سپرده شد. از آن زمان تاكنون پيوسته اين خانواده به علم و تقوا، فضيلت و بزرگواري معروف بوده و در هر عصري شخصيت هاي علمي بزرگي از آن برخاسته است. يكي از شخصيت هاي گران قدر و برجسته «مرحوم ميرزا محمدتقي قاضي طباطبايي» است كه شاگرد گران قدر مرحوم استاد وحيد بهبهاني و آيت الله سيد مهدي بحرالعلوم است. نسب سيد محمدحسين با سه واسطه به اين شخصيت الهي و رباني مي رسد كه عبارتند از: «سيد محمد حسين بن محمدحسين بن علي اصغر شيخ الاسلام بن ميرزا محمدتقي قاضي طباطبايي». مرحوم ميرزا محمدتقي خود به ده واسطه به جد اعلاي اين خانواده، مرحوم ميرعبدالوهاب مي پيوندد. استاد خود از روزگار تحصيل چنين بازگو ميكند: «در اوايل تحصيل كه به صرف و نحو اشتغال داشتم علاقه زيادي به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روي هر چه مي خواندم نمي فهميدم. چهار سال را به همين نحو گذراندم پس از آن يك باره عنايت خدايي دامن گيرم شده عوضم كرد و در خود يك نوع شيفتگي و بي تابي نسبت به تحصيل كمال حس نمودم به طوري كه از همان روز تا پايان تحصيل كه تقريباً هجده سال كشيد هرگز نسبت به تعليم و تفكر درك خستگي و دل سردي نكردم و زشت و زيباي جهان را فراموش كردم. بساط معاشرت با غير اهل علم را به كلي برچيدم و در خورد و خواب و لوازم ديگر زندگي به حداقل ضروري قناعت نموده باقي را به مطالعه مي پرداختم. بسيار مي شد به ويژه در بهار و تابستان- كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مي گذراندم و هميشه درس فردا شب را پيش مطالعه مي كردم. اگر اشكالي پيش مي آمد با هر خودكشي بود حل مي نمودم. وقتي كه به درس حضور مي يافتم از آن چه استاد مي گفت قبلا روشن بودم هرگز اشكال و اشتباه درس را پيش استاد نبردم».
طلوع عشق و انديشه
در محضر اساتيد
علامه طباطبايي خوشه چين زبردست و انديشمندي بود كه از علم و ادب اساتيد خود بهره ها برد. فرصت را غنيمت شمرده حداكثر استفاده را از حوزه مقدسه نجف اشرف نموده و مدت يازده سال در كنار مرقد مولاي متقيان (ع) از فقه، اصول، فلسفه، رياضيات، رجال و در نهايت از سرچشمه عرفان بزرگان عرصه دانش و فضيلت جرعه ها نوشيد استادان وي در نجف عبارت بودند از:
1- مرحوم آيت الله نائيني- مدت 8 سال، فقه و اصول. 2- آيت الله آقا سيد ابوالحسن اصفهاني- چند سال متوالي، فقه. 3- آيت الله شيخ محمدحسين اصفهاني- يك دوره اصول و ابوابي از فقه. 4- فرزانه گرانقدر، سيد حسين بادكوبه اي- مدت شش سال، فلسفه و حكمت 5- علامه بزرگوار، سيد ابوالقاسم خوانساري رياضيات عالي. 6- آيت الله حجت- اصول كلي رجال 7- مرحوم آيت الله حاج ميرزا علي ايرواني- فقه. 8- مرحوم آقاميرزا علي اصغر ملكي. استاد در زندگي نامه خود مي نويسد: «در فلسفه نيز به درس حكيم و فيلسوف معروف وقت مرحوم آقا سيد حسين بادكوبه اي موفق شدم. در ظرف شش سال كه نزد معظم له تلمذ مي كردم، منظومه سبزواري، اسفار، مشاعر ملاصدرا، دوره شفاي بوعلي، كتاب «اثولوجيا و تمهيد القواعد» ابن تركه (در عرفان) و اخلاق ابن مسكويه را خواندم. مرحوم بادكوبه اي از فرط عنايتي كه به تعليم و تربيت بنده داشت براي اين كه مرا به طرز تفكر برهاني آشنا سازد و به ذوق فلسفي تقويت بخشد امر فرمود به تعليم رياضيات بپردازم و در امتثال امر معظم له به درس مرحوم سيد ابوالقاسم خوانساري كه رياضيدان زبردستي بود، حاضر شدم و يك دوره حساب استدلالي، يك دوره هندسه مسطحه و فضايي و جبر استدلالي از معظم له فرا گرفتم». مرحوم علامه طباطبايي در عشق و عرفان- در فلسفه و رياضيات- در علم هيئت و نجوم- در فقه- اصول و حديث- در ادبيات ذوقي دستي توانا داشته و در محضر اساتيدي برجسته و مشهور حاضر شده تا به اين درجه و رتبه نائل گرديده است.
يادگارهاي ماندگار
آثار اين فرهيختة وارسته مشعلي فرا راه دانش پژوهان كلاس معرفت است: 1- تفسيرالميزان 2- بدايت الحكمه 3- نهايت الحكمه 4- اصول فلسفه و روش رئاليسم 5- حاشيه بركفايه (كه به تازگي چاپ شده است) 6- شيعه در اسلام 7- مجموعه مذاكرات با پروفسور هانري كربن (شيعه) 8- خلاصه تعليم اسلام 9- روابط اجتماعي در اسلام 10- عقايد و دستورهاي ديني 11- رساله قوه و فعل 12- رساله اي در اثبات ذات 13- رساله اي در صفات 14- رساله اي در افعال الله تعالي 15- رساله اي در وسائط 16- معنويت تشيع 17- ارجوزة في النحو 18- سنن النجا 19- حاشيه بر اسفار 20- ارجوزة في الخط 21- ارجوزة في الصرف 22- رساله اي در عالم غيب 23- وحي يا شعور مرموز 24- رساله اي در مغالطه 25- رساله اي در برهان و

بوي گل را از كه جوييم از گلاب
«هماي همت» علامه از ملك تا ملكوت در پرواز بود. از اين رو براي روزي كه «خورشيد» وجودش رخ در نقاب خاك خواهد كشيد، «مه گونه هايي» تربيت نمود تا هم چنان ماهتاب هدايت، نورافشاني كرده، «اسلام ناب محمدي» را در سراسر جهان مطرح كنند. اينك نام نمونه هايي از پرورش يافتگان مهد علم و دانايي و تقوا و تهذيب علامه را ذكر مي نماييم. باشد كه نام ايشان يادآور تلاش فراوان استاد و همت والاي وي باشد و مصداق:
چون كه گل رفت و گلستان شد خراب
بوي گل را از كه جويم از گلاب
باشند. حضرات آيات عظام و حجج اسلام:
1- شهيد مرتضي مطهري 2- امام موسي صدر 3- شهيد سيد محمدحسيني بهشتي 4- ناصر مكارم شيرازي 5- شهيد محمد مفتح 6- شيخ عباس ايزدي 7- سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي 8- عزالدين زنجاني 9- محمدتقي مصباح يزدي 10- ابراهيم اميني 11- يحيي انصاري 12- سيد جلال الدين آشتياني 13- سيد محمدباقر ابطحي 14- سيد محمد علي ابطحي 15- سيد محمد حسين لاله زاري 16- حسين نوري همداني 17- حسن حسن زادة آملي 18- سيد مهدي روحاني 19- علي احمدي ميانجي 20- عبدالحميد شربياني 21- عبدالله جوادي آملي 22- ابوطالب تجليل و شخصيت هاي ديگري كه هر يك در حوزه قم و در گوشه و كنار كشور عزيزمان مشعل تحقيق و تدريس و تاليف را در دست دارند.
هميشه براي ما انسان ها اين بحث مطرح بوده كه 1- چرا بايد از خداي جهان صحبت و بحث كرد؟ 2- ايا اين بحث صحيح و روا است؟ 3- فايده اين بحث چيست؟ در تاريخ اديان اين مسئله مطرح مي

شود كه علت پيدايش مفاهيم ديني كه در رأس آنها مفهوم «خدا» است چيست؟ چه طور شد كه بشر به اين مفهوم توجه كرد و به دنبال آن يك سلسله سنن و اعمال كه فوق العاده براي آنها اهميت قائل است انجام داد؟ اين پرسش در واقع متوجه اين جهت است كه بشر در طول تاريخ خود چرا به انديشة خدا افتاده و به جستجوي خدا پرداخته است؟ چه عامل او انگيزه اي بشر را به سوي مفاهيم خدا و دين و پرستش سوق داده است؟ آيا آن عامل، عقلاني و منطقي است يا رواني و يا اجتماعي؟ و اگر رواني است آيا ناشي از يك تمايل فطري و ذاتي است و يا نوعي عكس العمل است كه روح در برابر برخي پيش آمدها انجام داده و مي
...


مبلغ قابل پرداخت 34,500 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۹ مهر ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 84

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما