محل لوگو

جایگاه آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت


جایگاه آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت

نام فایل : جایگاه آموزش و پرورش در تعلیم و تربیت

فرمت : .doc

تعداد صفحه/اسلاید : 7

حجم : 69 کیلوبایت


جایگاه آموزش و پرورش ( تعلیم و تربیت )
مقدمه :
تعلیم و تربیت یکی از اساسیترین فعالیتهایی است که در طی یک فرایند نسل اول میکوشد تا قدرت آگاهی نسل بعد از خود را در همهٔ زمینهها پرورش داده و آنها را برای برخورد با مسائل گوناگون آماده سازد. تعلیم و تربیت به مثابهٔ جریانی است که باید در کنار آموزش دانش، قدرت تفکر را در فرد رشد دهد و تسلط او را بر محیط زندگی افزون کند. در آموزش و پرورش هم از علم صحبت میشود و هم از تفکر. هم پرورش عقلانیت مورد توجه است و هم از جنبه اجتماعی بودن انسان سخن به میان آمده است .
اهمیت تعلیم و تربیت تا بدانجا است که در جای جای قرآن مجید سخن از آن آمده است و متعالیترین تربیت که همان تربیت الهی است بارها مورد تأکید قرار گرفته است.
در طول تاریخ تغییر و تحولات بسیای در نحوهٔ تعلیم و تربیت در جوامع متمدن صورت گرفته و تحت شرایط مختلف روشهای متفاوتی اتخّاذ شده است. با سیر تکاملی تمدنها و تغییرات آرام فرهنگها بسته به شرایط خاص جامعه روشهای تعلیم و تربیت نیز تغییر یافته است.
تعلیم وتربیت در اسلام:
تعلیم و تربیت اسلامی با نزول قرآن تولد یافت و پیامبر اسلام (ص) كه پروردگار او را به نیكی تربیت كرده بود، معلم و مربی آن شد. توالی این دو رویداد میمون و مبارك پرده از یك راز برمیدارد و آن اهمیت بسیار بالا یا كلیدی بودن دو عنصر برنامه و معلم در مجموعه نظام تربیتی اسلامی است. این سخن هرگز به معنی سبك انگاشتن دیگر عناصر نیست بلكه دقیقا تأكید بر این نكته است كه این دو یعنی برنامه و معلم در حكم عود استوار این خیمه ی بلندند. معلم، نقش برگشت ناپذیر و غیر قابل انكاری در چرخه ی آموزش ایفا می كند، معلم كانونی است كه چرخه ی آموزشی بر محور آن می چرخد و قوام و دوام این چرخه به موقعیت و جایگاه معلم بستگی دارد. به همین دلیل معلم مقام رفیع وارزشمندی را به خود اختصاص داده است. از این رو در روایات و مستندات دینی ما، بر نقش معلم و جایگاه وی به طور جدی تأكید شده و كار او را همانند نقش پیامبران و مصلحان الهی شمرده اند. مسلمانان بحثهای جستجوگرایانه ی خود را از قرآن كه اولین و مهمترین سند مدون تعلیم و تربیت است آغاز كرده اند و همین منبع بود كه دروازه های علوم و دانش را در معنی عام كلمه، كه اعم از علوم شرعی و مذهبی و نیزدستاوردهای مادی و تجربی است به روی آنان گشود. مقصود آن است كه مسلمانان با الهام از قرآن و به ویژه اولین آیات وحی، در زمینه ی علوم و معارف بشری به یك بینش یا دیدگاه كاملاً تازه و بی سابقه رسیدند و آن مسأله اتحاد یا وحدت در علوم بود. در این بینش، علوم ودانش های مختلف همه از یك منبع، كه همان فیض بخشی خواست الهی است سرچشمه می گیرند؛ بنابراین نه تنها با یكدیگر در تضاد نیستند بلكه همانند هم هستند بدین سان برنامه و محتوای آموزش اسلامی متاثر از این دو عنصر یا دو مقوله از شناخت بوده و شواهد تاریخی، حداقل در قرون اولیه به خوبی موید آن است. اما برخی از ضرورتهای زمانی و مكانی و همچنین زیربنایی بودن مسائل دینی موجب شد تا این دانش در اولویت قرار گیرد و توجه بیشتری به آن مبذول شود. و بعد از آن علم حدیث و تفسیر و فقه اضافه شد و آن گاه نوبت به علوم ادبی رسید و آموزش و تدریس علوم اكتسابی اعم از نظری و تجربی به تاخیر وارد برنامه ی درسی و نظامی تربیتی اسلام شدند. و از جمله این علوم كه در اوایل ظهور اسلام به برنامه ی درسی افزوده شده است تاریخ، روانشناسی، جامعه شناسی، اخلاق، زبان شناسی، جغرافی، منطق و جز آنها را باید نام برد. همچنین تعلیم و تربیت كه نخست درسهایی همچون فلسفه، اخلاق، روانشناسی و شاید منطق مورد بحث و دقت نظر قرار می گرفت وبه تدریج در راه دستیابی به هویت مستقل خود گام برداشت. در بحث علوم طبیعی و تجربی به عنوان جزیی از مواد درسی، ما برآنیم كه به احتمال قوی دانش شیمی زودتر از دیگر دروس وارد برنامه ی آموزشی شده و آن هم در ارتباط با حوزه ی درسی امام صادق(ع) در مدینه بوده است. پس از شیمی به تدریج دانشهای دیگری همچون ریاضیات، نجوم، فیزیك، و پزشكی در عرصه ی برنامه های آموزشی درخشیدند و نوابغ و اندیشمندان بزرگی را به سوی خود فرا خواندند. محمدبن موسی خوارزمی، محمدبن زكریای رازی، ابوعلی سینا، حسن بن هیثم، ابوریحان بیرونی، عمر خیام، بهاء الدین عاملی و دهها نام دیگر كه نه تنها تاریخ علم، كه جامعه ی انسانی وامدار آنهاست. از آن جمله اند. پیشرفت سریع مسلمانان در زمینه ی این علوم به یك معجزه شباهت داشت. «تأثیر فرهنگ اسلامی در پیشرفت علوم ریاضی طب و شیمی شواهد بسیار دارد حتی در قرون سیزدهم ترجمه متون اسلامی و مشروح آنها در مدارس عامی آكسفورد،با شوق و علاقه دنبال می شد».(۹)
به این ترتیب از اواخر قرن سوم تا نیمهی قرتن پنجم هجری تقریباً همه ی دانشمندان در همه ی شاخه های مختلف علوم، از فقه و تاریخ تا فزیك و شیمی و پزشكی مسلمان بودند به طوری كه نتیجه ی كارهای آنان به دورترین نقاط دنیا نیز رسیده بود. اما متاسفانه این راه ادامه پیدا نكرد و پس از آن به دورانی از ركود و بی حركتی می رسید كه می توان آن را نقطه تنزل یا انحطاط تدریجی نامید هرچند از بیان مفصل علتهای موثر در پیدایش این ركود و توقف در این مقاله معذوریم، ولی میتوانیم تك بعدی شدن برنامهی آموزشی و تاكید انحصاری نهادهای آموزشی بر علوم مذهبی و تاسیس نظامیه ها و در رأس همه نظامیه بعذاد، ضرورت پیروی انحصاری از مذهب اربعه و فتنه مغول در قرن و حوادث غم انگیز دیگری همچون دویست ساله صلیبی، برخوردهای نظامی بین دو دلت مقتدر به اصطلاح اسلامی یعنی صفویه و عثمانی، پایان حاكمیت اسلام در اندلس، نابودی بسیاری از تأسیسات فرهنی و آموزشی در این سرزمین و آغاز توطئه های گوناگون استعمار را می توان نام برد.
راهكارهای تولید علم:
۱- استقلال فكری: امام خمینی(ره) رمز موفقیت را در استقلال فكری میداند ایشان می فرمایند: ما باید سالهای طولانی زحمت و مشقت بكشیم تا از فطرت ثانی خود متحول شویم و خود را بیابیم و روی پای خویش باشیم و مستقل گردیم ودیگر احتیاجی به شرق وغرب نداشته باشیم. و باید از همان بچه ها شروع كنیم و تنها مقصدمان تحول انسان غربی به انسان اسلامی باشد. اگر این مهم را انجام دادیم مطمئن باشید كه هیچكس و هیچ قدرتی نمیتواند به ما ضربه بزند. اگر ما از نظر فكری مستقل باشیم آنها چگونه می توانند به ما ضربه بزنند. تنها آنها میتوانند از داخل خود ما به ما ضربه بزنند، در داخل فردی را درست كنند و بعد توسط آن هرچه میخواهند انجام ، دهند... یكی از علل عقب ماندگی كشورها( عقب مانده) همین بود كه اصلاً فكر خودشان را نمی گذاشتند كه اینها به راه بیندازند و تبلیغات طوری شده بود كه می ترسیدند اصلاً وارد یك عملی بشوند.... شما مگر چه چیزتان از سایر بشر كمتر است، بشر همه جا یك جنس است و یك نوع است و یكی است. اینجا اگر بهتر نباشد از آنها بدتر نیست، لكن نگذاشتند كه این بهترها و این مغزهای متفكر به كار بیفتد، آن مغز متفكرهایی كه از ایران فرار كردند، آنها بودند كه تفكراتشان را برای آنها داشتند، برای خارجی ها به كار می انداختند... و امیدوارم كه مغزها را به كار بیندازید و آن خوف هایی را كه ایجاد كرده بودند در كشور ما هم كنار بگذارید و با شجاعت وارد شوید و كار خودتان را انجام بدهید. (۱۱)
۲- فكر دینی: فكر دینی و اسلامی كردن دانشگاهها و مراكز تعلیم و تربیت همانطور كه قبلاً متذكر شدیم میتواند در بهبود استقلال فكری و در نتیجه تولید علم تاثیر بسزایی داشته باشد، انسانهایی بوده اند كه همانند پیامبران به این طریق رفته اند و در هر دورهای از تاریخ بروز و ظهور داشتهاند و چراغ هدایت و رشد انسانها را در دست گرفتهاند و راه روشن را به نسلها نمایانده اند. حضرت امام خمینی یكی از این مربیان و معلمان الهی بوده اند. تعلیمات امام خمینی(ره) با توجه به همه ابعاد حیات و گسترش و تابناكی اش یك تعلیمات الهی بود كه تنها پیامبران وامامان و اولیای خدا پیموده بودند. اساس این تعلیمات دین بود، دینی كه بر محور علم و عمل و براساس وحی الهی می چرخید. دینی كه حكم قانون را دارد و لازم الاجراست، دینی كه سیاست دارد، فرهنگ دارد، تاریخ دارد،مدنیت دارد، اقتصاد دارد، هنر دارد، مدیریت دارد، قضا دارد واز همه بالاتر ادبیات دارد، یعنی همه ی میدان ها و عرصه هایش با عنصر زیبایی عجین است.
۳- توسعه آموش: گسترش فضای آموزشی و تحقیقاتی در كشورهای توسعه یافته نشان از این امر دارد كه پژوهش و تحقیق سنگ بنای حركت علمی و فنی و شكوفایی صنعتی و تكنولوژیك آنها بوده و به همین دلیل، تحقیق و پژوهش یك عرصه اساسی برای بروز و ظهور استعدادهای درخشان محسوب میشود. این عرصه برای شناسایی نیروهای خلاق و با استعداد و نوپرداز بسیار حائز اهمیت است و به همین دلیل در هر گونه برنامه ریزی استفاده بهینه از امكانات موجود نباید از نقش منابع كارآمد و جوان نیروی انسانی غفلت كرد. كمبود پژوهشكده ها و دانشگاهها ومراكز آموزش عالی به نوبه ی خود در كاهش تعداد پژوهشگران نقش اساسی دارد. گشایش مراكز جدید و مدرن برای جذب جوانان جهت شناسایی وكشف استعدادهای جوان ودرخشنده، باید در اولویت قرار گیرد. تحقیقات نشان داده است چنانچه جوانان به مطالعات و پژوهشهای خاصی از ابتدای مسیر شغلی خود بپردازند، پس از گذشت مدت زمان مشخصی، در آن رشته از مطالعات به تخصص ارزندهای دست مییابند و این همان راز پیشرفت و رشد مشهود دنیای غرب میباشد. دست به دست چرخاندن محققان و آواره ساختن آنها و نداشتن هیچ گونه برنامه ی پویا و مستمر برای ادامه تحقیقات و پژوهشهای آنان، موجب ایجاد گسستگی در رشته تحقیقات شده و به همین دلیل مطالعات و پژوهشها در ایران از رشد خوب و قابل ملاحظه ای برخوردار نمیباشد. (۱۲)
نتیجه:
یكی از منابع تعیین كننده بایدها و نبایدها، هدفها و غایتهای آموزشی دین است و طبعاً چون جامعه ایران جامعه ای مذهی و مسلمان است این اهداف را باید اسلام تعیین كند. در این بین حوزه ها و روحانیون باید نقش ارزشگذاری و جهت دهی را داشته باشند و دانشگاهها ذیل این ارزشهای غایی و با عنایت به این جهت گیری های كلی به فعالیتهای عملی و شغلی بپردازند. چون حوزه های علمیه و روحانیون؛ متولیان اصلی استنباطات و برداشتهای دینی اند، طبعاً این وظیفه ی آنان است كه با توجه به توسعه ی قلمروی كاری و معرفتی خود ارزشهای غایی و جهت های كلی تعلیم و تربیت را استنباط و اخراج كنند و در اختیار دانشگاه و دانشگاهیان قرار دهند. به طور قطع استنباط اهداف آموزشی می بایست متناسب با شرایط زمانی، مكانی و با توجه به تحول متالوژی در شیوهی استنباط باشد ضمناً تاثیر مشكلات اقتصادی و عدم تأمین معاش از علل عمدهی بروز انحرافات اخلاقی و اجتماعی هستند و در سلامت جهانی و كیفیت فرهنگی، زندگی خانوادگی و فرصتهای تحصیلی كاملاً مشهود است از همه مهمتر این است كه از میزان شركت اجتماعی مخصوصاً در زمینه های سیاسی، اجتماعی علمی، اقتصادی می كاهد بنابراین سازمان اجتماعی مخصوصاً در زمینه های سیاسی،اجتماعی و حمایت از محصلان، محققان و پژوهشگران و فراهم نمودن امكانات تحصیلی و معیشتی آنان از سوی دولت و مدیران و افراد اجتماع در تشویق و ترغیب این قشر فرهیخته میتواند بسیار موثر باشد همچنین تبادل اندیشه و زنده و فعال بودن مجالس علمی همراه با مباحثه و مجادله ی علمی و برخورد اندیشه ها میتواند عامل حل مجهولات ذهنی باشد و رشد و شكوفایی استعدادها در گرو آزادی بیان نظرات و افكار است كه بدون آزادی،بیان آزادی اندیشه بیهوده و بی نتیجه خواهد بود. زیرا یكی از راههای تولید علم نظریه پردازی از كه تا خردورزی نباشد نظریه پردازی هم نخواهد بود پس در دانشگاه باید آزادی هر نوع نقادی خرد ورزانه و آزاد اندیشانه در زمینه های مختلف وجود داشته باشد و صاحب نظران بدون هیچ ترس واهمه از اشخاص یا واحدهای نظارتی كنترل كننده اجتماعی عقاید و حاصل خردورزی وافكار علمی و اشخاص یا واحدهای نظارتی كنترل كننده اجتماعی عقاید و حاصل خردورزی و افكار علمی و منطقی خود را در اختیار مسئولان و نهایتاً جامعه قرار دهند كه در این میان شأن و تقدس مقام اهل علم در تعالیم دینی ما مورد تاكید و اهمیت بسیار قرار گرفته تا جایی كه احترام به علما را واجب دانسته است نباید نادیده گرفته شود، زیرا بی احترامی در محیط كار یا در اجتماع یا كنترلهای غیر ضروری توسط بعضی از گروهها می تواند در كاستن انگیزه این و نیاز فطری افراد یعنی فطرت حقیقت جوئی تاثیر فراوانی داشته باشد كه با توجه به مشهود بودن این امر نیاز به پژوهشها و نظر سنجی و آمارگیری برای اثبات این واقعیت احساس نمی شود.
9


مبلغ قابل پرداخت 33,200 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

  انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۸               تعداد بازدید : 76

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما