نام فایل : على (ع) و ما جراى فدك(3)
فرمت : .doc
تعداد صفحه/اسلاید : 15
حجم : 85 کیلوبایت
على (ع) و ما جراى فدك(3)
كتاب: فروغ ولايت، ص 241
نويسنده: آيت الله جعفر سبحانى
آيا پيامبران از خود ارث نمىگذارند؟
نظر قرآن در اين باره
ابوبكر براى بازداشتن دخت گرامى پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از تركه پدر به حديثى تكيه مىكرد كه مفاد آن در نظر خليفه اين بود:پيامبران چيزى از خود به ارث نمىگذارند وتركه آنان پس از درگذشتشان صدقه است.
پيش از آنكه متن حديثى را كه خليفه به آن استناد مىجست نقل كنيم لازم است اين مسئله را از ديدگاه قرآن مورد بررسى قرار دهيم، زيرا قرآن عاليترين محك براى شناسايى حديث صحيح ازحديث باطل است.واگر قرآن اين موضوع را تصديق نكرد نمىتوانيم چنين حديثى را ـ هرچند ابوبكر ناقل آن باشد ـ حديث صحيح تلقى كنيم، بلكه بايد آن را زاييده پندار ناقلان وجاعلان بدانيم.
از نظر قرآن كريم واحكام ارث در اسلام، مستثنا كردن فرزندان يا وارثان پيامبران از قانون ارث كاملا غير موجه است وتا دليل قاطعى كه بتوان با آن آيات ارث را تخصيص زد در كار نباشد، قوانين كلى ارث در باره همه افراد واز جمله فرزندان ووارثان پيامبر حاكم ونافذ است.
اساسا بايد پرسيد:چرا فرزندان پيامبران نبايد ارث ببرند؟چرا با درگذشت آنان، خانه ولوازم زندگى ايشان بايد از آنان گرفته شود؟ مگر وارثان پيامبر مرتكب چه گناهى شدهاند كه پس از درگذشت او بايد همه فورا از خانه خود بيرون رانده شوند؟ گرچه محروميت وارثان پيامبران از ارث، عقلا بعيد به نظر مىرسد، ولى اگر از ناحيه وحى دليل قاطع وصحيحى به ما برسد كه پيامبران چيزى از خود به ارث نمىگذارند وتركه آنان ملى اعلام مىشود(!) در اين صورت بايد با كمال تواضع حديث را پذيرفته، استبعاد عقل را ناديده بگيريم وآيات ارث را به وسيله حديث صحيح تخصيص بزنيم.ولى جان سخن همين جاست كه آيا چنين حديثى از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم وارد شده است؟ براى شناسايى صحت حديثى كه خليفه نقل مىكرد بهترين راه اين است كه مضمون حديث را بر آيات قرآن عرضه بداريم ودر صورت تصديق آن را پذيرفته، در صورت تكذيب آن را به دور اندازيم.
وقتى به آيات قرآن مراجعه مىكنيم مىبينيم كه در دو مورد از وراثت فرزندان پيامبران سخن گفته، ميراث بردن آنان را يك مطلب مسلم گرفته است.اينك آياتى كه بر اين مطلب گواهى مىدهند:
الف) ارث بردن يحيى از زكريا
وإني خفت الموالي من ورائي و كانت امرأتي عاقرا فهب لي من لدنك وليا يرثني و يرث من آل يعقوب واجعله رب رضيا .(مريم:5و6)من از (پسر عموهايم) پس از درگذشت خويش مىترسم وزن من نازاست. پس مرا از نزد خويش فرزندى عطا كن كه از من واز خاندان يعقوب ارث ببرد وپروردگارا او را پسنديده قرار ده.
اين آيه را به هر فردى كه از مشاجرهها دور باشد عرضه كنيد خواهد گفت كه حضرت زكريان از خداوند براى خود فرزندى خواسته است كه وارث او باشد، زيرا از ديگر وارثان خود ترس داشته ونمىخواسته كه ثروتش به آنان برسد. اينكه او چرا ترس داشت بعدا توضيح داده خواهد شد.
مراد واضح واصلى از يرثني همان ارث بردن از مال است.البته اين مطلب به معنى اين نيست كه اين لفظ در غير وراثت مالى، مانند وراثت علوم ونبوت، به كار نمىرود، بلكه مقصود اين است كه تا قرينه قطعى بر معنى دوم نباشد، مقصود از آن، ارث مال خواهد بود نه علم ونبوت.
(1)
...
مبلغ قابل پرداخت 33,000 تومان